سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چیزی برای ابلیس کمر شکن تر از این نیست که دانشمندی در قبیله ای ظهور کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
غریب جزیره
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
دلم تنگ است

بهاره حسینی :: چهارشنبه 87/10/4 ساعت 10:50 عصر

 

دلــــتــــنــــگــــم

 

اگر تو نبودی کدام واژه مرا تا عروج ما می برد؟

اگر تو نبودی سلام راکه به لبخند پاسخش میداد؟

نگاه منتظرم راه برنگاه که می بست؟

ز پشت پنجره چشمان من که را می جست؟

اگر تو نبودی کدام واژه به لبهای من گره می خورد؟

سرای خاطره ام راز دارکه می بود؟

اگر تو نبودی دلم هوای که می کرد؟

سفر به یاد که اغاز می توانستم؟

اگر تو نبودی فضای خاطره ام عطر یاد که را داشت؟

کدام واژه به جای تو ورد لب می شد؟

اگر تو نبودی دل غمدیده را چه کس می برد؟

کدام خنده مرا جان تازه ای می داد؟

کدام شرم نجیبانه اتشم می زد؟

کدام بغض غریبانه گریه سر می داد؟

اگر نبودی به شوق که اغاز می توانستم؟

به کوی که پرواز می توانستم؟

تو را به جان سپیده تو را به سوسن و شبنم

تو را به ساقه گندم تو را به سوره مریم

تو را به پاکی کوثر تو را به عمر شبنم بی تاب

تو را به رویش نیلوفرانه در مهتاب

تو را به هق هق ارام بی صدا سوگند بمان

بمان که گر تو بمانی بهار خواهد ماند

بمان که گر تو بمانی دوباره خواهم ماند دوباره خواهم خواند

برای باور فردا شبانه خواهم راند

بمان که گرتو بمانی

                                     امید خواهد ماند

دوســـتــــت دارم

 


نوشته های دیگران()

دوست دارم

بهاره حسینی :: جمعه 87/5/25 ساعت 10:10 عصر

 

عکست در دستم عشقت در قلبم و نگاهت در چشمانم

می درخشد.من چون گیاه خشک و نوپایی هستم که با

تابش خورشید عشق تو جان می گیرم و سبز می شوم.

من با تو هستی می یابم با تو زنده می شوم و زندگی می کنم...

با تو همه چیز دارم و بی تو هیچ ندارم.

تو بگو در این وانفسای محبت و عشق

در این روزگار ریا کاری و فریب چگونه می توانم دل از تو برکنم؟

چگونه می توانم این فا صله ها را بردارم.

بگو از کدام دریا و کدام صحرا باید بگذرم تا به تو برسم.

کدام رنگ از رنگین کمان زندگی را می خواهی تا پیشکش چشمان

مهربانت کنم؟

کدام ستاره را می خواهی تا فانوس راهت باشد در شب های دلتنگی...

بگو چه کنم تا برای همیشه با تو باشم تا ابد تا آخر زمان...


نوشته های دیگران()

دل

بهاره حسینی :: شنبه 87/3/18 ساعت 10:34 صبح

و هر بار به یادت گریستم

بی آنکه بدانم در پی کیستم

آنی که دوستش میداشتم

یا آنی که دوستم میداشت

رفتی و با رفتنت تمام شد هستیم

می روم و می روی تا تمام شود مستیم

کاشکی طبیب بودم

درد میدانستم و درمانی می ساختم

یا شاید،کاشکی بیمار بودم

طبیب میدانستم و طبابت میخواستم

هر که باشم یا نباشم

اینگونه برایت بگویم

شروع نا شروع من با تو شروع شد

اما

تمام ناتمام من با تو تمام نشد.

 

 


نوشته های دیگران()

وقتی تو

بهاره حسینی :: دوشنبه 87/2/30 ساعت 9:15 صبح

وقتی تو نیستی

نه هست های ما

چونانکه بایدند

                  نه بایدها…

 

مثل همیشه آخر حرفم

و حرف آخرم را

                    با بغض می خورم

 

عمری است

لبخندهای لاغر خود را

در دل ذخیره می کنم:

                             باشد برای روز مبادا!

 

اما

در صفحه های تقویم

روزی به نام روز مبادا نیست

 

آن روز هرچه باشد

روزی شبیه دیروز

روزی شبیه فردا

روزی درست مثل همین روزهای ماست

اما چه کسی می داند؟

شاید

امروز نیز روز مبادا

                       باشد!

 

 

وقتی تو نیستی

نه هست های ما

چونانکه بایدند

                  نه بایدها...

 

 

هر روز بی تو روز مباداست!

 

زنده یاد قیصر امین پور

 

 

 


نوشته های دیگران()

باران

بهاره حسینی :: شنبه 87/2/28 ساعت 7:53 عصر

 

گفتی که به احترام دل باران باش                باران شدم و ز دوریت نالیدم

 

گفتی  که ببوس روی  نیلوفر را                ازعشق تو گونه های او بوسیدم

 

گفتی که برای باغ دل پیچک باش              بر یاسمن نگاه  تو پیچیدم

 

گفتی که به یاد لحظه ای مجنون باش           مجنون شدم و ز دوریت نالیدم

 

گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز              گل دادم و با ترنّمت روییدم

 

گفتی که بیا و از وفایت بگذر                   از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم

 


نوشته های دیگران()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دلم تنگ است
دوست دارم
دل
وقتی تو
باران
عشق
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
غریب جزیره
بهاره حسینی
Link to Us!

غریب جزیره

Hit
مجوع بازدیدها: 5535 بازدید

امروز: 0 بازدید

دیروز: 0 بازدید

Archive


نا گفته های دل

links
عقاب
تسنیم

Submit mail